سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سپاسگزاری دانشمند بر دانشش، به کار بستن و بذل آن به اهلش است . [امام علی علیه السلام]
شیر مرغ تا تخم گاو
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 22324
بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 6
........... درباره خودم ...........
شیر مرغ تا تخم گاو
مدیر وبلاگ : رضا یزدان پرست[65]
نویسندگان وبلاگ :
محمدرضا (@)[0]



........... لوگوی خودم ...........
شیر مرغ تا تخم گاو
........ پیوندهای روزانه........
شیر مرغ تا تخم گاو [15]
[آرشیو(1)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
شیر مرغ تا تخم گاو .
............. بایگانی.............
نرم افزار
متفرقه
ترفند
موبایل
اخبار

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
......... لوگوی دوستان من .........


............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • به مناسبت روز ولنتاین

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    26 بهمن و ولنتاینه اما احتمالا میدونید که که اروپاییها هم دچار تهاجم فرهنگیه شرقی شدند و در واقع این مناسبت رو از 29 بهمن روز اسفندارمذگان (مهر و محبت ) در ایران باستان گرفتند.

    اول یه جوک:

    یه پسره میره مغازه میگه: آقا واسه روز ولنتاین یه کارت تبریک دارین که روش نوشته باشه «عزیزم تو تنها عشق من هستی»؟ یارو میگه : بله. پسره میگه پس بی زحمت 16 تا لطف کنید.

    دوم: ولنتاین و مضرات جانبی آن!

    دو روز قبل از ولنتاین:

    پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و یه شبه کل حقوق یه ماهت رو براش خرج کنی‌ها...! از من یاد بگیر! هر سال یه هفته قبل از ولنتاین باهاش قهر میکنم که خرج رو دستم نیفته! دو روز بعد از ولنتاین هم دوباره بهش زنگ میزنم و باهاش آشتی میکنم...!

    پسر دومی: آخه نمیشه که مهدی جون! حداقل یه دسته گل باید براش بخرم و شام ببرمش بیرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم که تا دو سال باهام حرف نمیزنه! گردنبد بدون گوشواره هم که خوبیت نداره!

    * * *

    دختر اولی: ای بخشکی شانس! ولنتاین رسید و من هنوز هیچکی رو پیدا نکردم که خرش کنم تا برام کادو بخره...! امسال خوردم به پیسی!

    دختر دومی: نگران نباش بابا! ماشالله خر زیاده! از من یاد بگیر! هر سال دو تا دو تا کادو میگیرم! بهت قول میدم یه خورده زرنگ بازی در بیاری تو هم امسال مثل من دوتا کادو میگیری!

    * * *

    شاگرد رستوران: اوسا؟ این غذاهایی که اضافه مونده چیکار کنیم؟

    صاحب رستوران: بذار تو یخچال دو سه روز دیگه که ولنتاین میشه اینجا شلوغ میشه استفاده میکنیم!

    * * *

    شاگرد گلفروش: آقای گلزاری؟ این گلها داره پلاسیده میشه! ‌بریزمشون دور؟

    گلفروش: چی‌چی؟ بریزیشون دور؟! همین‌ها رو یکی دو روز دیگه مردم تو صف وامیستن که دو سه برابر قیمت بخرند!

    * * *

    سرباز اولی: حسینی؟ جناب سروان بهت مرخصی داد بالاخره؟

    سرباز دومی: نه! هرچی بشش التماس کِــردُم که باید برُم شهرستون عروسی خالومون، تو جلدش نرفت که نرفت! گفت که بایـِــد بُمونی این هفته سرمون شلوغه! باید عشاق رو بگیریم بندازیم تو مینی‌بوس!

    دو روز بعد از ولنتاین:

    شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! راست میگفتی‌ها!

    شاگرد رستوران: اوسا! شما راست میگفتین‌ها!

    سرباز دومی: جناب سروان راست میگفت‌ها!

    پسر دومی: مهدی ‌جون راست میگفتی‌ها! عجب خریتی کردم!

    دختر دومی: دیدی راست میگفتم! خر زیاده!

    منبع: ؟


    نظرات شما ()

  • تشکر از زحمتکشان سال ????

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    سال نو مبارک

    ضمن تبریک فرارسیدن نوروز???? از غیبت طولانی خودم به علت مشکلات عدیده عذرخواهی میکنم. امیدوارم برای همه هموطنان به خصوص شما دوستان عزیز سال خوبی باشه

    تشکر از زحمتکشان سال ????:

    -از شرکتهای خودرو سازی داخلی  به خاطر ساخت خودروهای با ضریب امنیت بالا تشکر میکنم.    مرحوم رحمتی
    -از تلاش پیگیر مسئولین در مبارزه با مفاسد اقتصادی تشکر میکنم شهرام ـ جزایر قناری
    -از شرکت مخابرات برای خودداری از پرتاب موشک زهره سپاسگزارم.  سوراخ لایه اوزون
    -از شایسته سالاری در دستگاههای دولتی شدیدآ سپاسگزارم. پسر آقای رئیس
    -از ترافیک تهران به جهت پس انداز وقت گرانبهای شهروندان سپاسگزارم. صندوق ذخیره وقتی
    -از صدا و سیما به خاطر افزایش شبکه های تلویزیون متشکرم. وزارت کار
    -از سازمان طرح ضربتی اشتغال به جهت اینکه زمینه اشتغال اینجانب را پس از سالها بیکاری فراهم کرده است تشکر میکنم . رئیس سازمان طرح ضربتی اشتغال
    -از سازمان  ملل به خاطر عملکرد و  موضعگیریهای کاملآ مستقل در امور دهکده ام تشکر میکنم.       کدخدا بوش
    -از جرج بوش به خاطر مبارزه با تروریسم متشکرم. بن لادن
    -از دستگیری آقازاده ها متشکرم. خانم زاده
    -از مبارزه با قاچاق مواد مخدر در مرزهای شرقی سپاسگزارم. قاچاقچی مرزهای جنوبی

     منبع: وبلاگ توتیس


    نظرات شما ()

  • آدم‌خوارها

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    1- یه آدمخوار غضنفرو دنبال میکنه، غضنفر میره بالای درخت. آدمخواره میگه: بیا پایین! غضنفر میپرسه: واسه چی بیام؟ آدمخواره جواب میده: آخه من آدمخورم. غضنفرمیگه: اِ....حالا ه موقع خوردن رسید ما آدم شدیم!!!؟

    2-غضنفر میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. غضنفر هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه قایقتونو سوراخ میکنم!

    3- غضنفر داشته از تو جزیره آدم‌خورا رد میشده،‌ یهو میبینه آدم خورا محاصرش کردن. بیچاره با حال زار میگه: ای خدا بدبخت شدم! یهو یک صدایی به غضنفر میگه: نترس بندة من،هنوز بدبخت نشدی! اون سنگ رو از جلوی پات بردار بکوب به سر رئیس قبیله. غضنفر خوشحال میشه،‌ سنگ رو میکوبه تو کله ‌رئیس قبیله. رئیسِ قبیله جابه‌جا میمیره، باقی افراد قبیله شاکی میشن، نیزه به دست، شروع می‌کنن دویدن طرف غضنفر! یهو همون صدا میاد: خوب غضنفر جان! حالا دیگه بدبخت شدی

    4- آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمی‌خوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زنه خوشگلِ باحال. پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو می‌بریم خونه، مامانو می‌خوریم!

    5- سه نفر به جزیره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در دیگ آب جوش انداختند. کمی بعد در اولین دیگ را برداشتند دیدند اولی از ترس مرده. در دیگ دومی را برداشتند دیدند از ترس بیهوش شده. در دیگ سوم را برداشتند، غضنفر که توی دیگ بود، در حالی که بدنش را مالش می‌داد گفت: ببخشید روشور دارید؟

    6- تو جزیره آدم‌خورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 100 هزار تومن! یارو دیگه شاکی میشه و ساندویچ رو می‌کوبه رو میز داد میزنه: بی انصاف!‌ این چه مسخره بازیه دراوردی؟!! ساندوچیه میگه:‌آخه عزیز من،‌این مغز غضنفر و دوستاشه ،‌ باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!!

    7- یه آدمخواره میره محله غضنفر اینا.... از گشنگی میمیره!


    نظرات شما ()

  • جوکهای درهم نوروزی

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    بهار آمد، زمستان رفت، روسیاهى به زغال ماند.

    سپیدى فداى وطن، سرخى نثار تو، سبزى شعارما! بهاران خجسته باد. تو را به بهار تبریک مى گویم

    * غضنفر زن سبزه میگیره، گره اش میزنه.

    * به غضنفر میگن :میدونی به نفت میگن طلای سیاه؟ ترکه فرداش یه 20 لیتری میندازه گردنش!

    * غضنفر می ره بانک وام بگیره، ضامن نداشت، منفجر می شه!

    * از غضنفر می پرسن؟ بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادی یه دیگه، معلومه که !!! دو باره می پرسن؟ پس برج میلاد چی؟ جواب می ده: بابا شما خبر ندارین، اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره !

    * یه جایی جشن بوده، غضنفر همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ غضنفر میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!

    * یه روز غضنفر میره قهوه خونه ? تا چایی میخوره ? تا ?? تا ?? تا. قهوه خونه چیه شاکی میشه میگه : بابا خسته نشدی این همه چایی خوردی؟ غضنفر میگه : راست میگی واللا قربونت یه چایی بیار بخوریم خستگیمون در بره!

    *خدا زمین و آسمان را آفرید گفت: چه زیباست
    مرد را آفرید گفت: چه زیباست
    زن را آفرید گفت: عیب نداره آرایش میکنه خوشگل میشه

    *از غضنفر می پرسن آیا ماه مسکونیه میگه : آره مگه نمی بینی که شب ها چراغ هاش روشنه

    *غضنفر و دوستش با لگد می‌زدند توی صورت همدیگه. یکی میاد بهشون میگه: شماها دردتون نمیاد؟ غضنفر میگه: نه... پوتین پامونه!؟

    * روز قیامت خبر میدن همه حیونا برن بهشت . غضنفر هم سرشو میندازه پاین میره. میگن هی! تو کجا؟ تو انسانی؟ میگه:اول که همه بهم میگفتن خر، حالا که به اینجا رسید شدیم آدم


    نظرات شما ()

  • وقتی غضنفر سر به راه شه(1)

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    1- غضنفر میره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشی میپوشه!

    2- از غضنفر میپرسن: پیغمبر کی به رسالت رسید؟ میگه: نمیدونم، من سید خندان پیاده شدم

    3- غضنفر میره مسابقه. بهش میگن: اون کدوم پیغمبر بود که کشتی داشت؟ ترکه یه کمی فکر می‌کنه و می‌بینه عقلش به هیچ‌کجا قد نمی‌ده. می‌گه: بابا یه کم کمک کنین. مجری مسابقه هم میاد یه حال اساسی بهش بده و کلی راهنماییش کنه و می‌گه: بابا جون اون پیغمبری که یه کشتی داشت، تموم حیوونا رو هم سوار کرد، فیلمش رو هم تلویزیون نشون داده... یک دفعه غضنفر می‌گه: آهان فهمیدم... حضرت یوگی و دوستان!

    4- غضنفر زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:‌چرا آقا؟‌ برای چی؟ غضنفر میگه:‌ بابا الان دو هفته ست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم،‌ میدوه میره تو کوچه لخت میشه!

    5- از غضنفر میپرسن: امام اول کیه؟ یخورده فکر میکنه، میگه: بابا یک راهنمایی بکنید... میگن: شمشیرش معروفه.. میگه: آها... ZORO!

    6- غضنفر هی می‌نشست و با گریه و زاری دعا می کرد و می گفت: یا امام رضا قربونت برم، یه کاری کن من توی مسابقه ارمغان بهزیستی صد میلیون تومن برنده بشمیک شب امام رضا اومد به خواب زن غضنفر و بهش گفت: برو به این شوهرت بگو این که این همه گریه و دعا می کنه آخه بره حداقل یک کارت ارمغان بخره که من برنده‌اش کنم!

    7- از طرف آقا سعید: غضنفر میره مکه. وقتی برمیگرده رفقاش میپرسن: تعریف کن چجوریا بود؟ غضنفر میگه: خیلی سنگ خوردم ولی بلاخره تونستم بوسش کنم!

    8- این آخری هم از طرف آقا امیر: به غضنفر میگن چهارده معصوم رو میشناسی؟میگه:آره. میگن اسم ببر. میگه: به اسم نمی شناسم به قیافه می شناسم.


    نظرات شما ()

  • حمل و نقل (?)

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    1- به غضنفر گفتن: لطفا این اتوبوس دوطبقه را پارک کن. گفت: آی به چشم. حسابی پارکش می‌کنم. فردا که آمدند دیدند طبقه اول را مفصل چمن کاشته و طبقه دوم را سرتاسر گلکاری کرده!

    2- ماشین غضنفر رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش! یهو غضنفر داد میزنه: هیچ خودشو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟ میگه: من شمارشو برداشتم!!!

    3- تو خیابون تصادف میشه، یک وانت نیسان گردن کلفت میزنه به یک موتور، دو نفر ترک موتور بودن یکیشون سرش میخوره به جدول و جابه‌جا تموم میکنه، دومی فقط پاش میشکنه. خلاصه ملت جمع میشن دورشون، اون بدبختی که پاش شکسته بوده هی داد و هوار میکرده، غضنفر میره جلو بهش میگه: خجالت بکش خیابون رو گذاشتی رو سرت! تو که الحمدالله چیزیت نشده، ببین اون رفیقت بنده خدا تموم کرده اما اینقدر سر و صدا نمیکنه!

    4- به یکی گفتند وجه تشابه ژیان با پیژامه چیه؟ گفت با هیچکدام تا سر کوچه نمیتوان رفت.

    5- غضنفر با هواپیما میاد تهران، تو فرودگاه به رفیقش میگه: اگه میدونستم اینقدر نزدیکه با ماشین میومدم!

    6- یارو سوار اتوبوس میشه از یه دختره خوشش میاد پیاده میشه شماره اتوبوس رو ور میداره

    7- یه روز یه مرده پشت موتور گازی نشسته بوده و هی از یه بنز جلو می‌زده... راننده بنز عصبانی می‌شه و میزنه کنار و به موتوری می‌گه: آقا تو چطور از من جلو میزدی؟ مرده میگه: ببخشید... کش شلوارم به آینه بغل شما گیر کرده بود!

    8- یه پیرمرده و یه پیرزنه و یه پسره و یه دختره تو یه کوپه قطار با هم بودن،‌ قطار میره تو تونل و همه جا تاریک میشه،‌ یهو یه صدای ماچ و بعد هم یه صدای کشیده میاد! قطار از تونل میاد بیرون همه نشسته بودن سر جاشون. پیرزنه با خودش میگه: عجب دختر متین و باحیائیه! با اینکه جوونه و دلش میخواد ولی به کسی راه نمیده، تا یارو بوسیدش گذاشت زیر گوشش! دختره با خودش میگه: عجب پیرزنه نجیبیه! با اینکه سنش بالاست و کسی تحویلش نمیگیره، بازم نمیذاره کسی ازش سوء‌استفاده کنه. پیرمرده هم با خودش میگه:‌ بابا عجب بدبختیه‌ها! یکی دیگه حالش رو میکنه ما کشیده رو می‌خوریم! پسره هم با خودش میگه: چه حالی میده آدم کف دستش رو ببوسه محکم بزنه تو گوش بغلی!


    نظرات شما ()

  • فلسطین

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/16:: 10:31 عصر

    غضنفرمیخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!

    یه مرغه قرص اکس میخوره اسرائیلیها میگرنش. دلیلش رو میپرسند میگن: این مرغه همینطور که راه میرفته مدام می گفته: قدس قدس قدس ...

    غضنفر زنگ میزنه فلسطین زود قطع میکنه ازش دلیلش رو میپرسند میگه: می خواستم ببینم هنوز اشغاله یا نه.

    غضنفر زن اسرائیلی میگیر... رو تشک حاضر نمیشه!

    غضنفر میره مسابقه ی قرآن، سوره ی بنی اسرائیل بهش می افته انصراف میده!


    نظرات شما ()

  • آهنگ واق واق سگ با حاله

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/15:: 8:38 عصر
    آهنگ واق واق سگ ، کاری از Mud

    اگه تحمل شنیدن آهنگ، سبک هارد راک  رو دارید ، این یک نمونه خیلی جالب به زبان فارسی

    تقریبأ شما رو یاد System Of A Down میندازه!  

     




     دانلود آهنگ واق واق سگ ، کاری از Mud


    نظرات شما ()

  • م‍‍ژده

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/15:: 8:38 عصر
    برنامه ای برای خواندن فایلهای ویدئویی bik که شرکت یوبی سافت در بازی های خود استفاده میکنه
    منظور همان فیلمهایی هستند که تو ی بازی برای شما نمایش داده میشن {برید حال کنین}
    برای دانلود اینجا کلیک کن

    نظرات شما ()

    <      1   2   3      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ