1- غضنفر میره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشی میپوشه!
2- از غضنفر میپرسن: پیغمبر کی به رسالت رسید؟ میگه: نمیدونم، من سید خندان پیاده شدم
3- غضنفر میره مسابقه. بهش میگن: اون کدوم پیغمبر بود که کشتی داشت؟ ترکه یه کمی فکر میکنه و میبینه عقلش به هیچکجا قد نمیده. میگه: بابا یه کم کمک کنین. مجری مسابقه هم میاد یه حال اساسی بهش بده و کلی راهنماییش کنه و میگه: بابا جون اون پیغمبری که یه کشتی داشت، تموم حیوونا رو هم سوار کرد، فیلمش رو هم تلویزیون نشون داده... یک دفعه غضنفر میگه: آهان فهمیدم... حضرت یوگی و دوستان!
4- غضنفر زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:چرا آقا؟ برای چی؟ غضنفر میگه: بابا الان دو هفته ست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم، میدوه میره تو کوچه لخت میشه!
5- از غضنفر میپرسن: امام اول کیه؟ یخورده فکر میکنه، میگه: بابا یک راهنمایی بکنید... میگن: شمشیرش معروفه.. میگه: آها... ZORO!
6- غضنفر هی مینشست و با گریه و زاری دعا می کرد و می گفت: یا امام رضا قربونت برم، یه کاری کن من توی مسابقه ارمغان بهزیستی صد میلیون تومن برنده بشم…یک شب امام رضا اومد به خواب زن غضنفر و بهش گفت: برو به این شوهرت بگو این که این همه گریه و دعا می کنه آخه بره حداقل یک کارت ارمغان بخره که من برندهاش کنم!
7- از طرف آقا سعید: غضنفر میره مکه. وقتی برمیگرده رفقاش میپرسن: تعریف کن چجوریا بود؟ غضنفر میگه: خیلی سنگ خوردم ولی بلاخره تونستم بوسش کنم!
8- این آخری هم از طرف آقا امیر: به غضنفر میگن چهارده معصوم رو میشناسی؟میگه:آره. میگن اسم ببر. میگه: به اسم نمی شناسم به قیافه می شناسم.