سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاداش بزرگ، همراه بلای بزرگ استو خداوند، مردمی را دوست نمی دارد، مگر آن که مبتلایشان می کند . [.امام صادق علیه السلام]
شیر مرغ تا تخم گاو
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 22308
بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 6
........... درباره خودم ...........
شیر مرغ تا تخم گاو
مدیر وبلاگ : رضا یزدان پرست[65]
نویسندگان وبلاگ :
محمدرضا (@)[0]



........... لوگوی خودم ...........
شیر مرغ تا تخم گاو
........ پیوندهای روزانه........
شیر مرغ تا تخم گاو [15]
[آرشیو(1)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
شیر مرغ تا تخم گاو .
............. بایگانی.............
نرم افزار
متفرقه
ترفند
موبایل
اخبار

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
......... لوگوی دوستان من .........


............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • قلیچ خانی و فروغی

  • نویسنده : رضا یزدان پرست:: 86/4/17:: 11:32 عصر

    پرویز قلیچ‌خانی مردی با آرمان‌هایی فراتر از مستطیل سبز بود. بی‌راه نیست اگر نام او را در

    ردیف مبارزان راه آزادی قرار دهیم.


    فوتبال برای او حکم زندگی کردن را داشت او همان‌طور که در مستطیل سبز قوی باهوش و توانا

    بود در رسیدن به اهداف و پایبندی در اعتقادات خود نیز قوی باایمان و استوار بود. در همین راستا

    وقتی از زبان او نام اسطوره‌ی موسیقی‌ ملی ایران را می‌شنویم تعجب نمی‌کنیم و بار دیگر به

    بزرگی آرمانش و پایداری راهش ایمان دو چندان می‌یابیم.


    آن‌هایی که فوتبال ایران را در دهه‌ی 50 به خاطر دارند نام پرویز قلیچ‌خانی را هرگز فراموش

    نمی‌کنند.

    پرویز بدون شک برترین فوتبالیست ایران در چند دهه‌ی اخیر است و حتی به گواهی آگاهان و

    کارشناسان فوتبال ایران هنوز هم در فوتبال ایران بازیکنی به گردش نمی‌رسد. پرویز با آن که یک

    بازیکن بی‌نظیر بود اما همیشه مورد ستم بالانشین‌ها قرار می‌گرفت. او بارها به دلیل حق‌گویی

    و ایستادگی در برابر قدرت بالانشین‌ها مورد خشم و تبعیض آن‌ها قرار گرفت و حتی او را از تیم

    ملی محروم کردند، این در صورتی بود که بهتر از او در فوتبال ایران وجود نداشت.


    پرویز قلیچ‌خانی در گفت‌وگو با رادیو فرانسه، در مورد وضعیت فوتبال ایران و هم‌چنین دوست

    قدیمی خود فریدون فروغی به گفت‌وگو پرداخت که حرف‌های او را در زیر می‌خوانید.

    من چه در آن زمان چه اکنون اعتقاد دارم با انشاءالله و ماشاءالله فوتبال درست نمی‌شود. پس

    باید کار کرد و آن هم به صورت درست و اصولی در این مورد باید کشورهایی که سال‌ها دارای

    فوتبال پرتوان هستند را الگوی خود قرار دهیم و بتوانیم رو به جلو حرکت کنیم نه در جا زدن، در

    این صورت است که فوتبال ایران رو به رشد خواهد رفت و مقام از دست یافته‌ی خود را باز خواهد

    یافت.

    وقتی پرویز نظر خود را در مورد فوتبال ایران می‌گوید مجری برنامه از او می‌پرسد آیا حرف دیگری

    به جز فوتبال دارید که بیان کنید؟ پرویز در این لحظه می‌گوید باور کنید من منتظر این سؤال شما

    بودم. باور کنید وقتی خبر مرگ فریدون فروغی، یکی از بهترین دوستان خودم را شنیدم آن‌قدر

    ناراحت شدم که حتی از همه چیز بدم آمد. یادش بخیر چه روزهایی بود. وقتی ابتدا من صدای او

    را شنیدم به یکی از دوستان قدیم خودم گفتم: یک روز باید از نزدیک فریدون را ببینم. آن دوست

    مرا یک روز پیش فروغی برد. آن روز برای من روز شادی بود، وقتی دوست من مرا به او معرفی

    کرد. او گویا سال‌ها با من زندگی کرده بود. برخورد اول او و رفتار و گفتار او برای من بسیار

    دلنشین بود و همین امر باعث شد علاقه‌ی من به او شدت بگیرد. بعد از هر بازی اکثراً به شوق

    دیدن فریدون فروغی در مکانی که با هم قرار گذاشته بودیم دور هم جمع می‌شدیم واقعاًٌ وقتی

    آن روزها را به یاد می‌آورم مجبور می‌شوم گریه کنم.

    فریدون در طول قدرت نمایی ساواک دردهه‌ی 50 مردانه در برابر ساواک ایستادگی کرد. او حتی

    جلوی چشم‌های من به مأموران ساواک محکم می‌گفت: من به کسی باج نمی‌دهم. به جز به

    صدا و گیتارم! عوامل ساواک او را به خاطر رک‌گویی و عدالت‌خواهی مورد بی‌رحمانه‌ترین

    شکنجه‌های خود قرار می‌دادند. فریدون فروغی، به اعتقاد من در مرام و معرفت بی‌نظیر بود. به

    نظر من اگر تختی دلاور ورزش ایران محسوب شود باید فریدون را دلاور موسیقی پاپ ایران خواند.

    او بارها در جلوی چشم‌های من از مردم ستمدیده حمایت می‌کرد. تا جایی که توان داشت

    حامی‌ آن‌ها بود. وقتی تیم ملی ایران بازی با اسراییل را برد بعد از بازی تمام ایران غرق در شادی

    شد. فریدون آن بازی را نگاه کرده بود. به من گفت: پرویز خدا به تو قوت بدهد واقعاٌ عجب قدرتی

    داری. دل همه‌ی ایرانیان را شاد کردی. آن شب او با گیتار آهنگ آدمک را خواند و همه‌ی ما را به

    فکر فرو برد. فریدون پر از دانایی و توانایی و کارایی بود.

    وی، در مورد کارهای بعد از انقلاب خود با من تلفنی صحبت کرده بود که متأسفانه به او مجوز

    ندادند، رفتنش مرا غم‌زده کرد. رفتن یک روشنفکر واقعاً دردناک است. من هر گاه آوازهای

    قدیمی‌اش را گوش می‌کنم، می‌بینم چقدر دلنشین است. فیلم از فریاد تا ترور را او سال 60

    برای من فرستاد که روی آن آهنگ «یار دبستانی من» را خوانده بود این فیلم بهترین یادگار

    فریدون است. به نظر من فریدون فروغی انسانی بی‌ریا با صداقت، آگاه و توانا بود که در بدترین

    شرایط دست از ایستادگی برابر زورمندان برنداشت تا نامی همیشه جاویدان در سرزمین ایران

    داشته باشد. مرگ او دل من را سوزاند و غم من را در غربت سنگین‌تر کرد.

    به نظر من اگر تختی دلاور ورزش ایران بود فریدون فروغی دلاور موسیقی ایران محسوب

    می‌شود.

    به نقل از http://adamak.org/


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ